۲۴۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۰۷

من چنین سرمست یارم سن نجک من سو بله گل
غیرعشقش نیست کارم سن نجک من سویله گل

من به عشق او تمامم عاشقان را من امام
رهنمای خاص و عامم سن نجک من سویله گل

غرقهٔ دریای عشقم بلبل گویای عشقم
گلشن بویای عشقم سن نجک من سویله گل

من به کام دل رسیدم مونس جان را پدیدم
گفتم اسرار و شنیدم سن نجک من سویله گل

عشق او ماند به آتش می بسوزد عود دل خوش
گل منی یا قریدش سن نجک من سویله گل

یاد او ورد زبانم ورد او درمان جانم
مهر او نور روانم سن نجک من سویله گل

بندهٔ خاص خدایم سید هر دو سرایم
من از این مردم جدایم من نجک من سویله گل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.