هوش مصنوعی: این شعر از نعمت الله بیانگر گذرایی عمر و زیبایی‌های زودگذر زندگی است. شاعر با استفاده از استعاره‌های گل و بلبل، به بی‌وفایی دنیا و اهمیت غنیمت شمردن لحظات اشاره می‌کند. همچنین، رابطه‌ی عاشقانه و بی‌وفایی معشوق را نیز به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌های عاشقانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰۰۸

دختری بر باد داده غنچهٔ خندان گل
بلبل سرمست مانده واله و حیران گل

خوش گلستانی و در وی عندلیب جان ما
هر زمانی داستانی سازد از دستان گل

صحبت گل را غنیمت دان و گل را برفشان
زانکه نبود اعتماد عمر بر پیمان گل

گل بود عمر عزیز ما چو دیدی درگذشت
یک دو هفته بیش نبود رونق دوران گل

عندلیب گلشن عشقیم و گل معشوق ماست
گر چه باشد بی وفا گل آن ما ، ما آن گل

هر که می خواهد که گل چیند نه اندیشد زخار
دامن گل چیدم و دست من و دامان گل

نعمت الله از برای گل به بستان می رود
گر نه گل چیند چه کار آید سرابستان گل
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.