هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر دلبستگی عمیق شاعر به معشوق و عشق الهی است. شاعر از عشق به عنوان تنها هدف زندگی یاد می‌کند و تأکید می‌کند که تمام وجودش را به یاد معشوق سپری می‌کند. او از مستی عشق و وابستگی به معشوق سخن می‌گوید و حتی حاضر است جان خود را در این راه فدا کند. در پایان، شاعر به نور الهی اشاره می‌کند و آن را تنها چیزی می‌داند که ارزش دیدن دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مضامین عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به خوبی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۱۰۱۶

گر عشق نبازیم در اینجا به چه کاریم
مائیم و همین کار و دگر کار نداریم

بر دیده نگاریم شب و روز خیالش
خوش نقش خیالی است که بر دیده نگاریم

در دامن او دست زدیم از سر مستی
گر سر برود دامن وصلش نگذاریم

عمری است که در کوی خرابات مقیمیم
این یک دو نفس نیز در اینجا به سر‌ آریم

روشن شده از نور خدا دیدهٔ سید
جز نور وی ای یار کجا در نظر آریم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.