هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا بیانگر تجربه‌ی عشق الهی و وحدت با معشوق است. شاعر از سوختن در آتش عشق، بستن چشم به غیر و گشودن آن به روی معشوق، وحدت با عشق مانند سایه در آفتاب و قطره در دریا، و در نهایت رسیدن به شناخت خود و حقیقت سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. درک این شعر نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰۲۹

در مجمر عشق سوخت عودم
آتش شدم و نماند دودم

از دیدن غیر دیده بستم
تا دیده به روی او گشودم

چون سایه به آفتاب بنمود
شخصی بودم دو می نمودم

چون قطره به بحر عشق پیوست
اکنون چه زیان بود چه سودم

خود دیدم و خود نمودم ای دوست
خود گفتم و باز خود شنودم

آن دم که نبود بود عالم
در خلوت خاص عشق بودم

دیدم دو جهان خیال سید
تا زنگ ز آینه زدودم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.