هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از توبه از زهد و زاهدی سخن میگوید و خود را در خرابات و مستی مییابد. او از عشق و صداقت خود میگوید و درد دلهایش را با درد دیگران تقسیم میکند. شاعر خود را رند، مست و آزاده میداند و عشق و اشک را گواهان خود معرفی میکند. در نهایت، او خود را بندهٔ سید خرابات میخواند و اطاعت از او را بیان میکند.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و تصوفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، اشاره به مستی و رندی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۱۰۳۹
توبه از زهد و زاهدی کردم
در خرابات مست می گردم
می خمخانهٔ حدوث و قدم
شادی روی عاشقان گردم
خاطر کس ز من ملول نشد
ننشسته به دامنی گردم
دُردی درد دل همی نوشم
دردمندانه همدم دردم
زن دنیا و آخرت چه کنم
رند و مست و مجرد و فردم
عاشق و صادقم گواهانم
اشک سرخست و چهرهٔ زردم
بندهٔ سید خراباتم
هر چه فرمود بنده آن کردم
در خرابات مست می گردم
می خمخانهٔ حدوث و قدم
شادی روی عاشقان گردم
خاطر کس ز من ملول نشد
ننشسته به دامنی گردم
دُردی درد دل همی نوشم
دردمندانه همدم دردم
زن دنیا و آخرت چه کنم
رند و مست و مجرد و فردم
عاشق و صادقم گواهانم
اشک سرخست و چهرهٔ زردم
بندهٔ سید خراباتم
هر چه فرمود بنده آن کردم
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.