هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و درد خود میگوید و بیان میکند که چگونه دل به باد صبا داده و رازهای پنهانش فاش شدهاند. او از توبه بازگشته و خواهان جام می است تا دردهایش را تسکین دهد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین اشارههایی به میگساری دارد که مناسب گروههای سنی بالاتر است.
غزل شمارهٔ ۱۰۴۰
گر بر افروزد آتش در دم
عالمی سوخته شود در دم
مرد گردن به بند در دینم
کشتهٔ عشق و مردهٔ دردم
داده ام دل بدست باد صبا
به هوائی که خاک او گردم
فاش کردند راز پنهانم
اشک گلگون و چهرهٔ زردم
ساقیا جام می به سید ده
که من از توبه توبه ای کردم
عالمی سوخته شود در دم
مرد گردن به بند در دینم
کشتهٔ عشق و مردهٔ دردم
داده ام دل بدست باد صبا
به هوائی که خاک او گردم
فاش کردند راز پنهانم
اشک گلگون و چهرهٔ زردم
ساقیا جام می به سید ده
که من از توبه توبه ای کردم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.