هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از زبان عشق سخن میگوید و بیانگر مفاهیمی مانند فنا در عشق، بخشش الهی، و خدمت به معشوق است. شاعر عشق را به عنوان محرم راز و شاه معرفی میکند و از فداکاری و دردهای عاشقانه میگوید.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه این شعر برای درک و تجربه نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند فنا و درد عشق ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۱۰۴۱
عشق آمد که بلا آوردم
این بلا بهر شما آوردم
دردمندی گه دوا می جوید
دُرد درد است دوا آوردم
عشق گوید که منم محرم راز
خبر سر خدا آوردم
عشق شاهست و منم بندهٔ او
خدمتش نیک به جا آوردم
عمر جاوید به من او بخشید
ورنه من خود ز کجا آوردم
سر خود در هوس دار بقا
بر سر دار فنا آوردم
نعمت الله به همه بخشیدم
بینوا را به نوا آوردم
این بلا بهر شما آوردم
دردمندی گه دوا می جوید
دُرد درد است دوا آوردم
عشق گوید که منم محرم راز
خبر سر خدا آوردم
عشق شاهست و منم بندهٔ او
خدمتش نیک به جا آوردم
عمر جاوید به من او بخشید
ورنه من خود ز کجا آوردم
سر خود در هوس دار بقا
بر سر دار فنا آوردم
نعمت الله به همه بخشیدم
بینوا را به نوا آوردم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.