هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و سرمستی ناشی از آن سخن میگوید. او با وجود رنج هجران، اکنون به وصل معشوق رسیده و احساس احترام و شادی میکند. عشق او را از وجود و عدم رهانیده و به مقامی والا رسانده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۰۶۰
باز سرمست جام جم شده ام
عاشق روی آن صنم شده ام
گرچه بودم ز هجر درویشی
دیگر از وصل محترم شده ام
تا دلم خلوت محبت اوست
پرده بر دار در حرم شده ام
سر کویش مقام کردم از آن
در همه جای محترم شده ام
غم عشقش خجسته باد که من
این چنین شادمان ز غم شده ام
تا که منظور حضرت عشقم
فارغ از عقل بیش و کم شده ام
از وجود و عدم رمیده دلم
سید عالم و قدم شده ام
عاشق روی آن صنم شده ام
گرچه بودم ز هجر درویشی
دیگر از وصل محترم شده ام
تا دلم خلوت محبت اوست
پرده بر دار در حرم شده ام
سر کویش مقام کردم از آن
در همه جای محترم شده ام
غم عشقش خجسته باد که من
این چنین شادمان ز غم شده ام
تا که منظور حضرت عشقم
فارغ از عقل بیش و کم شده ام
از وجود و عدم رمیده دلم
سید عالم و قدم شده ام
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.