هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و بندگی به معشوق الهی یا انسانی سخن میگوید. او خود را بنده و فدایی عشق میداند و از روشنایی و شادی این عشق سخن میگوید. همچنین به مفاهیمی مانند رندی، مستی معنوی و وحدت اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عرفانی و پیچیدهای است که درک آن برای مخاطبان کمسنوسال دشوار است. همچنین برخی از اصطلاحات مانند 'رندان' و 'مستی' ممکن است نیاز به توضیح داشته باشند.
غزل شمارهٔ ۱۰۶۱
پادشاهی می کنم تا بنده ام
روز و شب در بندگی پاینده ام
روشنم از آفتاب عشق او
همچو ماهی بر همه تابنده ام
در هوای گلشن وصل نگار
بر لب غنچه خوشی در خنده ام
تا مگر بادی به خاکی بگذرد
خویشتن بر خاک ره افکنده ام
جان فدای عشق جانان کرده ام
تا قیامت زین کرم شرمنده ام
تا همه رندان من مستان شوند
در خرابات مغان و امانده ام
ساقی رندان بزم وحدتم
سید سرمست خود را بنده ام
روز و شب در بندگی پاینده ام
روشنم از آفتاب عشق او
همچو ماهی بر همه تابنده ام
در هوای گلشن وصل نگار
بر لب غنچه خوشی در خنده ام
تا مگر بادی به خاکی بگذرد
خویشتن بر خاک ره افکنده ام
جان فدای عشق جانان کرده ام
تا قیامت زین کرم شرمنده ام
تا همه رندان من مستان شوند
در خرابات مغان و امانده ام
ساقی رندان بزم وحدتم
سید سرمست خود را بنده ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.