هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و علاقه‌ی شدید خود به معشوق سخن می‌گوید. او از زبان استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا استفاده می‌کند تا احساسات خود را بیان کند. شاعر از معشوق می‌خواهد که حتی اگر سخنانش ناخوشایند است، او را تنبیه نکند و به جای آن، عشق و محبت خود را نثارش کند. همچنین، شاعر به زیبایی‌های طبیعت و معانی عمیق آن اشاره می‌کند و از این طریق احساسات خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم و تصاویر به کار رفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۲۰۸۳

اگر سِزایِ لبِ تو نبود گفتهٔ من
بَرآر سنگِ گِران و دَهانِ منْ بِشِکَن

چو طِفْل بیهُده گوید، نه مادرِ مُشْفِق
پِیِ اَدَبْ لبِ او را فروبَرَد سوزَن؟

دو صد دَهان و جهانْ از برایِ عِزِّ لَبَت
بِسوز و پاره کُن و بَردَران و بِرَهَم زن

چو تشنه‌یی دَوَد اُسْتاخ بر لبِ دریا
نه موجْ تیغ بَرآرَد بِبُرَّدَش گَردن؟

غُلامِ سوسَنم ایرا که دید گُلْشَنِ تو
زِ شَرمِ نرگسِ تو، دَه زبانْش شُد اَلْکَن

وَلیک من چو دَفَم، چون زنی تو کَفْ بر من
فَغان کُنم که رُخَم را بِکوب چون هاون

مرا زِ دست مَنِه، تا سَماعْ گرم بُوَد
بِکَش تو دامَنِ خود از جهانِ تَردامَن

بلی، ز گُلْشَنِ معنی‌ست چَشم‌‌ها مَخْمور
وَلیکْ نَغمهٔ بُلبُل خوش است در گُلْشَن

اگر تَجَلّیِ یوسُفْ برهنه خوب‌تَر است
دو چَشمْ باز نگردد مَگَر به پیراهن

اگر چه شَعْشَعهٔ آفتابِ جانْ اصل است
بَران فَلَک نرسیده‌ست آدمی‌‌ بی‌تَن

خَمُش که گَر دَهَنم مُرده شویِ بربندد
زِ گورِ من شِنَویِ این نَوا پَسِ مُردن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.