هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از ارزشهای معنوی و عرفانی مانند عشق، شراب معنوی و صحبت با معشوق الهی سخن میگوید و تأکید میکند که این مواهب را حتی در برابر بهشت ابدی نیز نمیفروشد. او درد عشق را درمانناپذیر میداند و از فروش حتی یک جرعه از این شراب معنوی به هیچ قیمتی خودداری میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههایی مانند شراب و خرابات ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، این شعر نیاز به دانش ادبی و عرفانی پایه دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب میشود.
غزل شمارهٔ ۱۱۰۲
ما سلطنت فقر به عالم نفروشیم
یک جام شرابی به دو صد جم نفروشیم
در کوی خرابات مغان همدم جامیم
هرگز به بهشت ابد این دم نفروشیم
گوئی که به جز جنت شادی به غم عشق
شادی تو نگه دار که ما غم نفروشیم
دردیست دلم را که به درمان نتوان داد
زخمی است درین سینه به مرهم نفروشیم
بسیار فروشیم می ذوق و لیکن
یک جرعه به جانیست جوی کم نفروشیم
گفتیم فروشیم یکی جرعه به جانی
سودا مکن ای خواجه که آنهم نفروشیم
یک لحظه حضوری و دمی صحبت سید
گر زانکه دهد دست به عالم نفروشیم
یک جام شرابی به دو صد جم نفروشیم
در کوی خرابات مغان همدم جامیم
هرگز به بهشت ابد این دم نفروشیم
گوئی که به جز جنت شادی به غم عشق
شادی تو نگه دار که ما غم نفروشیم
دردیست دلم را که به درمان نتوان داد
زخمی است درین سینه به مرهم نفروشیم
بسیار فروشیم می ذوق و لیکن
یک جرعه به جانیست جوی کم نفروشیم
گفتیم فروشیم یکی جرعه به جانی
سودا مکن ای خواجه که آنهم نفروشیم
یک لحظه حضوری و دمی صحبت سید
گر زانکه دهد دست به عالم نفروشیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.