۲۲۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۰۴

من به جان دوستدار رندانم
عاشق روی باده نوشانم

به جز از عاشقی و می خواری
هیچ کار دگر نمی دانم

نوبتی توبه کردم از باده
مدتی شد کز آن پشیمانم

شعر مستانه ای همی گویم
غزلی عاشقانه می خوانم

دُرد دردش مدام می نوشم
یار و همدرد دردمندانم

بندهٔ حضرت خداوندم
پادشاه هزار سلطانم

سید مجلس خراباتم
ساقی بزم می پرستانم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.