هوش مصنوعی:
شاعر در این متن عشق به مینوشی و رندان را بیان میکند و خود را عاشق پیشه و میپرست معرفی مینماید. او از توبه کردن از می پشیمان است و به شعرهای مستانه و عاشقانه میپردازد. در نهایت خود را بنده خدا و پادشاه سلطانها میداند و ساقی بزم میپرستان معرفی میکند.
رده سنی:
18+
محتوا شامل اشاره به مصرف شراب و مفاهیم عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۱۱۰۴
من به جان دوستدار رندانم
عاشق روی باده نوشانم
به جز از عاشقی و می خواری
هیچ کار دگر نمی دانم
نوبتی توبه کردم از باده
مدتی شد کز آن پشیمانم
شعر مستانه ای همی گویم
غزلی عاشقانه می خوانم
دُرد دردش مدام می نوشم
یار و همدرد دردمندانم
بندهٔ حضرت خداوندم
پادشاه هزار سلطانم
سید مجلس خراباتم
ساقی بزم می پرستانم
عاشق روی باده نوشانم
به جز از عاشقی و می خواری
هیچ کار دگر نمی دانم
نوبتی توبه کردم از باده
مدتی شد کز آن پشیمانم
شعر مستانه ای همی گویم
غزلی عاشقانه می خوانم
دُرد دردش مدام می نوشم
یار و همدرد دردمندانم
بندهٔ حضرت خداوندم
پادشاه هزار سلطانم
سید مجلس خراباتم
ساقی بزم می پرستانم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.