۲۳۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۱۹

خیال روی تو دائم به خواب می بینم
مدام لعل لبت در شراب می بینم

تو نور دیدهٔ مائی تو را به تو نگرم
به چشم تو رخ تو بی حجاب می بینم

حباب و قطره و دریا و موج می یابم
نظر کنیم در اینها و آب می بینم

چو ماه روی تو ما را جمال بنماید
به نور طلعت تو آفتاب می بینم

اگر چه آب حیات از حباب می نوشم
چه سرخوشم که حیات از حباب می بینم

گشاده ایم سر خم و باده می نوشیم
بیا بنوش که خیر و ثواب می بینم

جمال ساقی کوثر که نور دیدهٔ ماست
به چشم سید مست خراب می بینم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.