هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از شاعر بیانگر جستجوی درونی و عشق الهی است. شاعر به دنبال یافتن حقیقت وجودی خود و یار حقیقی (خداوند) است و از جستجوی ظواهر و مادیات فراتر رفته، به دنبال معنویت و حقیقت می‌گردد. او ابراز می‌کند که یوسف درون خود را می‌جوید، نه پیراهن او را، و به جای بهشت ظاهری، بهشت حقیقی را طلب می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۱۳۱

عجب است این که من ز من طلبم
حسنم وز حسن حسن طلبم

یار من با من است و من حیران
به خطا رفته از ختن طلبم

یوسف خویشتن همی جویم
نه چو یعقوب پیرهن طلبم

با دل زنده عشق می بازم
من نیم مرده تا کفن طلبم

دل جمعی به جان خریدارم
در سر زلف پرشکن طلبم

دل من مدتی است تا گم شد
با اویس است در قرَن طلبم

در بهشت و بهشت می جویم
شمع بر کرده و لکن طلبم

روح اعظم نه یک بدن دارد
بلکه او از همه بدن طلبم

نعمت اللهم وز آل رسول
من کجا جای اهرمن طلبم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.