هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از رها کردن تعلقات دنیوی و گذر از خیالات و تصورات گذرا سخن می‌گوید. او به کاشت محبت در میان دوستان اشاره کرده و در نهایت به درک این حقیقت می‌رسد که همه چیز مانند نقشی در خیال است. سپس به زندگی در خرابات فنا و عاشقانه زیستن می‌پردازد و با آمدن خلیل‌الله (احتمالاً اشاره به ابراهیم پیامبر)، نعمت‌الله را از میان برمی‌دارد.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار خواهد بود. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۱۴۳

رخت بربستیم و دل برداشتیم
آمده نا آمده پنداشتیم

چون خیالی می نماید کائنات
بود و نابودش یکی انگاشتیم

در زمین بوستان دوستان
سالها تخم محبت کاشتیم

مدتی بستیم نقشی در خیال
بر سواد دیده اش بنگاشتیم

عاقبت دیدیم جز نقشی نبود
از خیال آن نقش را بگذاشتیم

در خرابات فنا ساکن شدیم
عاشقانه چاه جاه انباشیم

تا خلیل الله آمد در کنار
نعمت الله از میان برداشتیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.