هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رهایی از تظاهر و نمایش چهرهٔ واقعی خود سخن می‌گوید. او با رندی و مستی در شرابخانه، عشق را به همهٔ عاشقان نشان داده و با ذوق و شوق زندگی کرده است. عشق به معشوق، جان و وجودش را زنده نگه داشته و او را از دغدغه‌های دنیوی رها کرده است. شاعر خود را سرمست و لاابالی می‌داند و از هرگونه غم و سود و زیان در امان است.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عمیق است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، اشاره به موضوعاتی مانند شراب و مستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۴۶

ما زنگ ز آینه زدودیم
در آینه روی خود نمودیم

رندانه در شرابخانه
بر جملهٔ عاشقان گشودیم

مستانه به یک کرشمهٔ دل
از دست جهانیان ربودیم

بی ذوق نبوده ایم یک دم
بودیم به ذوق تا که بودیم

ذوقی دگر است گفتهٔ ما
تا بر لب یار لب گشودیم

جانان به زبان ما سخن گفت
ما نیز به گوش او شنودیم

مستیم و خراب و لاابالی
ایمن ز غم زیان و سودیم

زنده به حیات عشق اوئیم
موجود ز جود آن وجودیم

سرمست خوشی چو نعمت الله
دیگر نبود بس آزمودیم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.