۲۳۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۶۴

دایم به خیال آن نگاریم
کاری به جز این دگر نداریم

صاحبنظریم و نقش رویش
بر دیدهٔ دیده می نگاریم

هر دم که ز نقش خود برآئیم
جانی به هوای او سپاریم

ما عاشق مست و عقل مخمور
در صحبت خود کجا گذاریم

خوش درد دلی است در دل ما
دل زنده ز درد بی قراریم

مائیم و حیات جاودانی
با او نفسی دمی برآریم

با عمر عزیز در میانیم
با سید خویش در کناریم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.