هوش مصنوعی:
شاعر در این متن خود را سید سرمستان معرفی میکند که با وجود ظاهر فقیرانه، از گنج باطنی برخوردار است. او به دنبال درمان دردهاست و با وجود گدایی از در شاه، خود را سلطان دو جهان میداند. شاعر ادعا میکند که حقیقت را میداند و آنچه را که دیگران میگویند، خود همان است. او نعمتالله را به همه نشان داده و اسرار پیدا و پنهان را میداند.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۲۰۱
بندهٔ سید سرمستانیم
همه عالم به جوی نستانیم
نقطه ای در الفی می یابیم
در کتبخانه کتب می خوانیم
باطنا گنج فراوان داریم
ظاهراً گرچه بسی ویرانیم
دُرد دردش به دوا می جوئیم
دردمندانه پی درمانیم
از در شاه گدائی کردیم
لاجرم در دو جهان سلطانیم
آنکه گویند و همانش خوانند
گر تو آن می طلبی ما آنیم
نعمت الله به همه بنمودیم
سر پیدا و نهان می دانیم
همه عالم به جوی نستانیم
نقطه ای در الفی می یابیم
در کتبخانه کتب می خوانیم
باطنا گنج فراوان داریم
ظاهراً گرچه بسی ویرانیم
دُرد دردش به دوا می جوئیم
دردمندانه پی درمانیم
از در شاه گدائی کردیم
لاجرم در دو جهان سلطانیم
آنکه گویند و همانش خوانند
گر تو آن می طلبی ما آنیم
نعمت الله به همه بنمودیم
سر پیدا و نهان می دانیم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.