هوش مصنوعی: این متن بیانگر حالتی از عشق، مستی، و رندی است. شاعر خود را پیر خرابات جهان می‌داند و اعلام می‌کند که جز عشق و معرفت آن، علم دیگری نمی‌شناسد. او به نور قدیم و گنج وجود اشاره می‌کند و تأکید دارد که بدون عشق و مستی، زندگی برایش ممکن نیست. متن سرشار از مفاهیم عرفانی و شوریدگی است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و شوریدگی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و رندی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۰۴

مستیم و خرابیم و گرفتار فلانیم
سر حلقهٔ رندان خرابات جهانیم

ایمان به جز از کفر سر زلف نداریم
جز معرفت عشق دگر علم ندانیم

ما پیر خرابات جهانیم و لیکن
در عاشقی و باده خوری رند خرابیم

گو خلق بدانند که ما عاشق و مستیم
گو فاش بگویند که بر خود نگرانیم

ما نور قدیمیم که پیدا به حدوثیم
ما گنج وجودیم که از دیده نهانیم

بی عقل توانیم که عمری به سر آریم
بی جام می عشق زمانی نتوانیم

سید ز سر ذوق سخن گوید و خواند
هر قول که از ذوق بگویند بخوانیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.