هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از معشوق خود درخواست می‌کند تا دل او را به دست آورد و از او دوری نکند. شاعر خود را مجنون و شیفته معشوق می‌داند و از او می‌خواهد که با زلفش او را اسیر کند. همچنین، شاعر از معشوق می‌خواهد که در سفر زندگی با او همراه شود و او را از غم و اندوه نجات دهد. در بخشی از شعر، شاعر از موسی و فرعون نیز یاد می‌کند و از معشوق می‌خواهد که مانند موسی، از گله‌ها دوری کند و به سوی حق حرکت کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۰۹۵

با من صَنَما دلْ یک دِلِه کُن
گَر سَر نَنَهَم، آن گَهْ گِله کُن

مَجنُون شُده‌‌ام، ‌‌از بَهرِ خدا
زان زُلفِ خوشَت یک سِلْسِله کُن

سی پاره به کَف، در چِلّه شُدی
سی پاره مَنَم، تَرکِ چِله کُن

مَجهول مَرو، با غولْ مَرو
زِنْهار، سَفَر با قافله کُن

ای مُطربِ دل زان نَغمهٔ خوش
این مَغزِ مرا، پرمَشْغَله کُن

ای زُهره و مَهْ زان شُعلهٔ رو
دو چَشمِ مرا، دو مَشْعَله کُن

ای موسیِ جان، شُبان شُده‌یی
بر طور بُرو، تَرکِ گَلهِ کُن

نَعْلین زِدو پا بیرون کُن و رو
در دشتِ طُوی، پا آبله کُن

تکیه گَهِ تو حَق شُد نه عصا
انداز عصا، وان را یَله کُن

فرعونِ هوا، چون شُد حَیَوان
در گَردنِ او رو زَنْگُله کُن
وزن: مستفعلتن مستفعلتن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.