هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق به عنوان محور اصلی زندگی خود یاد می‌کند و بیان می‌کند که حاضر نیست از این راه و محیطی که در آن قرار دارد، دور شود. او عشق را بالاتر از هر چیز می‌داند و از دنبال کردن عقل و منطق معمولی دوری می‌کند. همچنین، تأکید می‌کند که به دنبال درمان دردهایش نیست و در عوض، از آنها لذت می‌برد. او به رقیبان توجهی ندارد و تنها به عشق وفادار است. در نهایت، به بخشندگی نعمت‌الله اشاره می‌کند و بیان می‌کند که تا زمانی که از او عطایی دریافت نکند، از درگاهش دور نمی‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد و رنج نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۲۱۵

ما ازین خلوت میخانه به جائی نرویم
از چنین آب و هوائی به هوائی نرویم

عشق شاه است و روان از پی او می گردیم
در پی عاقل مسکین گدائی نرویم

نرویم از در میخانه به جائی دیگر
جنت ماست از این خانه به جائی نرویم

دُردی درد که یابیم خوشی نوش کنیم
دردمندیم پی هیچ دوائی نرویم

به هیاهوی رقیبان نرویم از در تو
دایما گر چه بگوئیم دعائی نرویم

نعمت الله به همه کس چو عطا می بخشد
ما از او تا نستانیم عطائی نرویم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.