هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از حالت مستی و عشق الهی سخن میگوید. او خود را رند و لاابالی توصیف میکند که از میخانهٔ عشق و جانانه میآید و به عقل توصیه میکند که از او دور بماند. شاعر از سوختن در آتش عشق و رسیدن به مقام پروانهوار سخن میگوید و با افتخار از بندگی و عشق به سید خود (معشوق الهی) یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعارههای پیچیده است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کمسال دشوار خواهد بود. همچنین، اشاره به مستی و لاابالیگری ممکن است برای گروههای سنی پایین نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۱۲۱۶
ما از شرابخانهٔ جانانه می رسیم
مستان حضرتیم و ز میخانه می رسیم
از ما نشان ذوق خرابات جو که ما
مستیم و لاابالی و رندانه می رسیم
ای عقل دور باش که رندیم و باده نوش
از بزم عشق و مجلس جانانه می رسیم
پروانه وار ز آتش عشقش بسوختیم
شمعی گرفته ایم و به پروانه می رسیم
تاجی ز ذوق بر سر و در بر قبای عشق
بسته کمر به عزت و شاهانه می رسیم
سرمست می رسیم ز میخانهٔ قدیم
مخمور نیستیم که مستانه می رسیم
از بندگی سید خود می رسیم باز
از ملک غیب ، ببین که چه مردانه می رسیم
مستان حضرتیم و ز میخانه می رسیم
از ما نشان ذوق خرابات جو که ما
مستیم و لاابالی و رندانه می رسیم
ای عقل دور باش که رندیم و باده نوش
از بزم عشق و مجلس جانانه می رسیم
پروانه وار ز آتش عشقش بسوختیم
شمعی گرفته ایم و به پروانه می رسیم
تاجی ز ذوق بر سر و در بر قبای عشق
بسته کمر به عزت و شاهانه می رسیم
سرمست می رسیم ز میخانهٔ قدیم
مخمور نیستیم که مستانه می رسیم
از بندگی سید خود می رسیم باز
از ملک غیب ، ببین که چه مردانه می رسیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.