۲۶۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۳۳

ای به نور روی تو روشن دو چشم جان من
ای خلیل الله من فرزند من برهان من

شمع بزم جان من از نور رویت روشن است
باد روشن دائما چشم چراغ جان من

در نظر نقش خیال روی تو دارم مدام
ای دل و دلدار من ای جان و ای جانان من

مجلس عشقست و من میگویمت از جان دعا
گوش کن تا بشنوی ای میر سرمستان من

مدت هفتاد سال از عمر من بگذشته است
حاصل عمرم توئی ای عمر جاویدان من

بی رضای من نبودی یک زمان در هیچ حال
یک سخن هرگز نفرمودی تویی فرمان من

یادگار نعمت الله قرةالعین رسول
نور طه آل یاسین سایهٔ سلطان من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.