هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دل‌باختگی، زیبایی معشوق، و حالات روحی و عرفانی خود سخن می‌گوید. او از زلف پریشان معشوق، گنج عشق، و دل ویرانه خود یاد می‌کند و به مفاهیمی مانند ایمان، کفر، و خرابات مغان اشاره دارد. در نهایت، شاعر به مجلس عشق و سرمستی می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات مانند 'کفر' و 'خرابات مغان' نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آگاهی ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۲۳۴

رحمتی کن بر دل و بر جان من
بوسه ای ده بر لب جانان من

مو به مو زلفت پریشان کرده ای
کفر زلفت می برد ایمان من

عشق تو گنج است و دل ویرانه ای
جای آن کنج دل ویرانه من

صاف درمان گر نباشد فارغیم
دُرد درد دل بود درمان من

پیش تو جان را مجال هست نیست
جان چه باشد تا بگویم جان من

در خرابات مغان رندان تمام
می خورند و می برند فرمان من

مجلس عشق است و ساقی در نظر
نعمت الله میر سرمستان من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.