هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از نعمت الله ولی، به بیان عشق و دلدادگی شاعر به معشوق می‌پردازد. شاعر از آینه‌های بی‌شمار معشوق، روشنی دل و دیده به واسطه دیدار او، و انحصار عشق و همدمی به او سخن می‌گوید. همچنین، خود را عاشقِ خراباتی و سرمستِ خدمت معشوق می‌داند و از همدلی و یاری متقابل با معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحاتی مانند 'خراباتی' و 'خمار' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا نیاز به توضیح داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۳۵

صدهزار آئینه دارد یار من
می نماید در همه دلدار من

دیدهٔ من روشن است از دیدنش
باد دایم روشن این دیدار من

جز خیالش نیست همخوابی مرا
غیر عشقش نیست یار غار من

بلبل سرمستم و نالان به ذوق
روضهٔ رضوان بود گلزار من

من خراباتی و رند و عاشقم
خدمت معشوق من خمار من

او و من با همدگر باشیم خوش
لاجرم من یار او ، او یار من

نعمت الله گر نگشتی آشکار
کی شدی پیدا به تو اسرار من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.