هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق و مستی معنوی سخن میگوید و از غیبت کردن و سرزنش عاشقان پرهیز میدهد. شاعر بیان میکند که دل او مانند کعبهٔ عشق است و از عقل میخواهد که عاشقان مست را سرزنش نکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در متن ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۲۴۱
زاهدان را نرسد غیبت رندان کردن
عیب باشد بر ما غیبت ایشان کردن
بزم ما مجلس عشق است حریفان سرمست
نتوان مجمع این قوم پریشان کردن
خود گرفتم توانی که دلم آزاری
این چنین کار خطرناک نَبتوان کردن
دل ما کعبهٔ عشق است و مقام محمود
باد ویران که دلش داده به ویران کردن
برو ای عقل و مکن سرزنش عاشق مست
بد بود سرزنش سید نیکان کردن
عیب باشد بر ما غیبت ایشان کردن
بزم ما مجلس عشق است حریفان سرمست
نتوان مجمع این قوم پریشان کردن
خود گرفتم توانی که دلم آزاری
این چنین کار خطرناک نَبتوان کردن
دل ما کعبهٔ عشق است و مقام محمود
باد ویران که دلش داده به ویران کردن
برو ای عقل و مکن سرزنش عاشق مست
بد بود سرزنش سید نیکان کردن
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.