هوش مصنوعی: این متن عرفانی از نعمت الله ولی، بر اهمیت مستی معنوی و فنا در ذات الهی تأکید دارد. شاعر بیان می‌کند که تنها با رهایی از خود و پیوستن به حقیقت، می‌توان به جاودانگی رسید و ارزش واقعی انسان به میزان شناخت او از خود و خداوند بستگی دارد. متن همچنین به سماع عارفان و جستجوی گنج درون اشاره دارد.
رده سنی: 18+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک کامل، نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مبانی عرفان اسلامی دارد. همچنین ممکن است برخی اصطلاحات و استعاره‌ها برای نوجوانان قابل هضم نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۷۰

مست بودی مست رفتی از جهان
مست باشی مست خیزی جاودان

مست خیزد هر که او سرمست رفت
ور رود مخمور باشد همچنان

هر چه ورزی دان که می ارزی همان
قیمتت باشد به قدر این و آن

من نشان از بی نشانی یافتم
بی نشان شو تا بیابی این نشان

تا میان او گرفتم در کنار
نیست غیری در کنار و در میان

خیز دستی برفشان پائی بکوب
سر فدا کن در سماع عارفان

نعمت الله گر همی خواهی بجو
همچو گنجی در دل صاحبدلان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.