هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق و دلدادگی شاعر به معشوق است. شاعر از پریشانی و شیفتگی خود به معشوق می‌گوید و جان خود را نثار او می‌کند. او تأکید می‌کند که در هر حالتی، خیال معشوق را از یاد نمی‌برد و بدون او پشیمان است. همچنین، شاعر از ایمان آوردن به کفر زلف معشوق سخن می‌گوید و خود را مداح و ثناخوان معشوق می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'کفر زلف' و 'رند خوشی‌جو' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.

غزل شمارهٔ ۱۳۰۹

ز سودای سر زلفت پریشانم به جان تو
محبان تو بسیارند از ایشانم به جان تو

اگر لطفت کند رحمت مرا از خاک بردارد
نثار و پیشکش جان را بر افشانم به جان تو

به هر حالی که می باشم نباشم بی خیال تو
وگر بی تو دمی بودم پشیمانم به جان تو

دلم خلوتسرای تست غیری در نمی گنجد
کجا گنجد چو غیر تو نمی دانم به جان تو

به کفر زلف تو ایمان من آوردم به جان و دل
سر موئی نمی گردم مسلمانم به جان تو

اگر بلبل ثنای گل دو روزی در چمن گوید
منم مداح تو کز جان ثنا خوانم به جان تو

اگر رند خوشی جوئی به میخانه گذاری کن
حریف نعمت الله شو که من آنم به جان تو
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.