هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از معشوق خود با عناوین و صفات زیبا مانند جان، نور، قند، و گل یاد می‌کند و احساسات عمیق خود را نسبت به او بیان می‌دارد. شاعر از زیبایی‌های معشوق مانند زلف و چاه زنخدان او سخن می‌گوید و از او می‌خواهد که نزد او بیاید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۰۷

جانِ مَنی، جانِ مَنی، جانِ من
آنِ مَنی، آنِ مَنی، آن مَن

شاهِ مَنی، لایِقِ سودایِ من
قَندِ مَنی، لایِقِ دندانِ من

نورِ مَنی، باش دَرین چَشمِ من
چَشمِ من و چَشمهٔ حیوانِ من

گُل چو تو را دید به سوسن بِگُفت
سَروِ من آمد به گُلِستانِ من

از دو پراکُنده تو چونی؟ بگو
زُلفِ تو حالِ پَریشانِ من

ای رَسَنِ زُلفِ تو پابَندِ من
چاهِ زَنَخْدانِ تو زندانِ من

دست فَشان، مَست، کجا می‌رَوی؟
پیشِ من آ، ای گُلِ خندانِ من
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.