هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حافظ، دعوتی به عشق و رهایی از عقل و تعلقات دنیوی است. شاعر از مخاطب می‌خواهد تا با گوشه‌نشینی و رندی، به حقیقت عشق دست یابد و در مسیر عرفان و شناخت خداوند گام بردارد. مفاهیمی مانند عشق حقیقی، خرابات، رندی، و امانت الهی در این شعر به چشم می‌خورند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده مانند 'خرابات' و 'رندانه' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک صحیح از عشق حقیقی و مفاهیم فلسفی موجود در شعر نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۳۳۸

چون مردمک دیدهٔ ما گوشه نشین شو
در زاویهٔ چشم در آ و همه بین شو

گوئی که منم عاشق و معشوق من آنست
عشقی به حقیقت تو همانی و همین شو

در کوی خرابات گرفتیم مقامی
رندانه بیا ساکن این خلد برین شو

سریست امانت بر ما جان گرامی
گر زانکه امانت طلبی روح امین شو

عاشق شو و این عقل رها کن که چنان نیست
بشنو سخن عاشق سرمست و چنین شو

گر آتش عشقش به تو نوری بنماید
اندیشه مکن نور خدایست قرین شو

با سید سرمست قدم نه به خرابات
می نوش و چو چشم خوش او عین یقین شو
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.