هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از تجربه‌های روحانی و عرفانی خود سخن می‌گوید. او از رسیدن به یار و ظفر در عاقبت کار، مکافات دلبر بی‌کفو، و تأثیرات عرفانی و روحانی این تجربیات بر جهان و طبیعت صحبت می‌کند. شاعر همچنین به تأثیر خیالات خود بر خلق و جهان اشاره می‌کند و از زلزله‌ای در سپه جان و شعله‌های آتش در افق چرخ سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده عرفانی ممکن است برای خوانندگان جوان تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۱۰

بانگ بَرآمَد زِ خَراباتِ من
چَرخْ دوتا شُد زِ مُناجاتِ من

عاقِبَةَ الْاَمْر ظَفَر دَررَسید
یار دَرآمَد به مُراعاتِ من

یا رَب یا رَب که چه سان می‌کُند
دِلْبَرِ بی‌کُفوْ مُکافاتِ من

طاعت و ایمان کُند آن کیمیا
غَفلَت و اِنْکار و جنایاتِ من

قصر دَهَد از پِیِ تَقصیرِ من
زَلّه دَهَد از پِیِ زَلّاتِ من

جوش نَهَد در دلِ دریا و کوه
از تَبِشِ روزِ مُلاقاتِ من

گَر نَبُدی پَرده، خیالاتِ خَلْق
سوخته بودی زِ خیالاتِ من

در سِپَهِ جانْ زَنَدی زَلزَله
طَبْل و عَلَم، نَعْره و هَیهاتِ من

در اُفُقِ چَرخْ زدی شُعله‌ها
نیم شَبانْ آتشِ میقاتِ من
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.