هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا بیانگر حالات روحی و عرفانی شاعر در مواجهه با معشوق الهی است. شاعر از دیدار معشوق و تأثیر آن بر روح و ذهن خود سخن می‌گوید و از مفاهیمی مانند عشق، وصال، مستی معنوی، و توحید استفاده می‌کند. او از حالات عرفانی خود مانند ذوق مناجات، ملاقات با معشوق، و مستی ناشی از عشق الهی می‌گوید و مخاطب را به تجربه‌ی این حالات دعوت می‌کند.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم عرفانی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم خاص عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۱۱

بانگ بَرآمَد زِ خَراباتِ من
یار دَرآمَد به مُراعاتِ من

تا که بِدیدم مَهِ بی‌حَدِّ او
رَفت زِ حَدْ ذوقِ مُناجاتِ من

موسیِ جانَم به کُهِ طور رفت
آمد هنگامِ ملاقاتِ من

طور نِدا کرد که آن خسته کیست؟
کآمَد سَرمَست به میقاتِ من

این نَفَسِ روشنِ چون بَرقْ چیست؟
پُر شده تا سَقْف سَماواتِ من

این دلِ آن عاشقِ مَستانِ ماست
رَسته زِ هِجْران و زِ آفاتِ من

آمده با سوز و هزارانْ نیاز
بر طَمَعِ لُطف و مُکافاتِ من

پیش تَرآ، پیش تَرآ و بِبین
خِلْعَت و تَشریف و مُکافاتِ من

نَفی شُدی در طَلَبِ وصلِ من
عُمرِ اَبَد گیر زِ اثباتِ من

از خُمِ توحید بِخور جامِ می
مَست شو، این است کَراماتِ من

پَهْلوی شَهْ آمده‌یی، مات شو
ماتِ مَنی، ماتِ مَنی، ماتِ من

بس کُن ای دل چو شدی ماتِ شَهْ
چند زِ هَیهای و زِ هَیهاتِ من؟
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.