هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از نعمت الله ولی، بر اهمیت عشق و مینوشی به عنوان راهی برای رسیدن به حقیقت تأکید دارد. شاعر از دوری از ریاکاری، وعظ بیحاصل و پیوند با معشوق الهی سخن میگوید و عشق را تنها راه سعادت میداند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههایی مانند 'می' و 'عشق' نیازمند درک و بلوغ فکری است که معمولاً از نوجوانی به بعد شکل میگیرد.
غزل شمارهٔ ۱۳۶۷
تا قیامت ترک جام می مگو
همدمی خوشتر ز جام می مجو
ساقیا در دور جام می در آ
خرقهٔ سالوس رندان را بشو
جان ما آئینهٔ جانان ماست
جان جانان خوش نشسته روبرو
واعظ ار منعت کند ازعاشقی
وعظ بی حاصل بگو دیگر مگو
یک نفس بی عشق و جام می مباش
گر نه ای همصحبت خواجه ولو
بسته ام نقش خیال او به چشم
هر چه آید در نظر بیند به او
نعمت الله در همه عالم یکی است
گر نه ای احول مبین آن یک به دو
همدمی خوشتر ز جام می مجو
ساقیا در دور جام می در آ
خرقهٔ سالوس رندان را بشو
جان ما آئینهٔ جانان ماست
جان جانان خوش نشسته روبرو
واعظ ار منعت کند ازعاشقی
وعظ بی حاصل بگو دیگر مگو
یک نفس بی عشق و جام می مباش
گر نه ای همصحبت خواجه ولو
بسته ام نقش خیال او به چشم
هر چه آید در نظر بیند به او
نعمت الله در همه عالم یکی است
گر نه ای احول مبین آن یک به دو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.