۲۵۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۶۸

شد روان آب حیات ما به جو
عین ما می جو از این دریا و جو

آب را می نوش از جام حباب
تشنهٔ آب خوشی از ما بجو

عشق سرمستست در کوی مغان
می رود دل در پی او کو به کو

بشنو و از خود سخن دیگر مگو
هرچه گوید او بگو آنرا بگو

چشم ما روشن به نور روی اوست
لاجرم بینیم ما او را به او

موج دریائیم و دریا عین ما
خوش همی گردیم دائم سو به سو

در چنین آئینهٔ گیتی نما
سید و بنده نشسته روبرو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.