هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از مولانا نعمت الله ولی است که به موضوعات عشق، مستی معنوی، رهایی از تعلقات دنیوی و وحدت وجود میپردازد. شاعر خود را مست و دیوانهٔ عشق الهی معرفی میکند و از فروختن خرقهٔ زهد و وقف سجاده به میخانه سخن میگوید. او عاشقی و میخواری را تنها راه حقیقی زندگی میداند و از قید و بندهای ظاهری رها شده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههایی مانند می و میخانه ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک صحیح این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و اصطلاحات خاص آن دارد.
غزل شمارهٔ ۱۳۹۹
می و جامیم و جان و جانانه
شاه و دُستور و گنج و ویرانه
مهر و ماهیم و عاشق و معشوق
دل و دلدار و شمع و پروانه
در خرابات عشق نتوان یافت
چون من مست رند و دیوانه
خرقه بفروخته به جامی می
کرده سجاده وقف میخانه
به جز از عاشقی و میخواری
در جهان بهیچ پروانه
مستم و می به ذوق می نوشم
فارغ از آشنا و بیگانه
نعمت الله حریف و می در جام
گوشهٔ میفروش کاشانه
شاه و دُستور و گنج و ویرانه
مهر و ماهیم و عاشق و معشوق
دل و دلدار و شمع و پروانه
در خرابات عشق نتوان یافت
چون من مست رند و دیوانه
خرقه بفروخته به جامی می
کرده سجاده وقف میخانه
به جز از عاشقی و میخواری
در جهان بهیچ پروانه
مستم و می به ذوق می نوشم
فارغ از آشنا و بیگانه
نعمت الله حریف و می در جام
گوشهٔ میفروش کاشانه
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.