هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق شاعر به معشوق است که تمام وجودش را فرا گرفته. شاعر توصیف میکند که چگونه خیال معشوق در چشمهایش نقش بسته و جز او را نمیبیند. او حاضر است همه چیز، حتی جانش را فدای معشوق کند و شبها را به یاد او سپری میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیدهتر که درک آنها برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین ممکن است برخی مضامین مانند فداکاری و عشق افراطی برای نوجوانان کمسنوسال نامفهوم یا نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۱۴۰۷
ما نقش خیال تو نگاریم به دیده
کاری به جز این کار نداریم به دیده
در گوشهٔ دیده به خیال تو نشستیم
عمری به خیالت به سرآریم به دیده
جز تور خیال تو که نقش بصر ماست
در دیده خیالی ننگاریم به دیده
گر زان که ز ما بر سر کوی تو غباریست
بر خاک درت آب بیاریم به دیده
جان در تن ما عشق نهاده به امانت
گر می طلبد هان بسپاریم به دیده
هر شب من و رندی به هوای مه تابان
تا روز ستاره بشماریم به دیده
در دیدهٔ ما معنی سید بنماید
هر صورت خوبی که نگاریم به دیده
کاری به جز این کار نداریم به دیده
در گوشهٔ دیده به خیال تو نشستیم
عمری به خیالت به سرآریم به دیده
جز تور خیال تو که نقش بصر ماست
در دیده خیالی ننگاریم به دیده
گر زان که ز ما بر سر کوی تو غباریست
بر خاک درت آب بیاریم به دیده
جان در تن ما عشق نهاده به امانت
گر می طلبد هان بسپاریم به دیده
هر شب من و رندی به هوای مه تابان
تا روز ستاره بشماریم به دیده
در دیدهٔ ما معنی سید بنماید
هر صورت خوبی که نگاریم به دیده
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.