هوش مصنوعی: این متن شعری است که از زیبایی‌های طبیعت، نوشیدن شراب، و لذت‌های زندگی سخن می‌گوید. شاعر از نوشیدن شراب گلگون و تأثیر آن بر روح و روان صحبت می‌کند و به زیبایی‌های طبیعت مانند چشمه‌ی حیات، سبزه، و گل‌ها اشاره می‌کند. همچنین، شاعر از رهایی از غم و اندوه و رسیدن به شادی و خرمی سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ این متن شامل مفاهیمی مانند شراب و می‌گساری است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، مفاهیم عمیق‌تر شعر مانند رهایی از غم و اندوه ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۱۶

آمده‌یی بی‌گَه، خامُش مَشین
یک قَدَحِ مَردْفَکَن بَرگُزین

آبِ رَوان داد زِ چَشمه‌یْ حَیات
تا بِدَمَد سَبزه زِ آب و زِ طین

آن میِ گُلگون، سویِ گُلْشَن کَشان
تا بِگَزَد لاله رُخِ یاسَمین

راحْ نِما روحِ مرا، تا که روح
خندد و گوید سُخَنی خَندَمین

دَرکَشَد اندیشه گَری دستِ خود
چون که بَراَفْشانَد یارْ آستین

گَردنِ غَم را بِزَنَد تیغِ میْ
کین بِکَشَد کانِ حَلاوت زِ کین

بام و دَرِ مَجْلِسْ اَفْغان کُند
کَاغْتَنِموا اَلْقَهْوَةَ یا شارِبین

گوش گُشا جانِبِ حَلْقه‌یْ کِرام
چَشم گُشا، روشنیِ چَشمْ بین

سَجده کُند چینْ چو گُشایَد دو چَشم
جَعْدِ تو را بیند پنجاه چین

خُرَّمی‌‌‌‌اَش بر دلِ خُرَّم زَنَد
سویِ اَمین آید روحُ الْاَمین

مادرِ عشرت چو گُشایَد کِنار
بازرَهَد جان زِ بَنات و بَنین

بس کُنم و رَخْت به ساقی دَهَم
وَزْ کَفِ او گیرم دُرِّ ثَمین
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.