هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که دربارهٔ سفر معنوی و عاشقی سخن می‌گوید. شاعر از غم و تاریکی در آغاز راه یاد می‌کند، اما تأکید دارد که برای رسیدن به مقصد (بارگاه پادشاه یا حقیقت)، باید مردانه و با ایمان پیش رفت. او هشدار می‌دهد که راهزنان (موانع معنوی) در راه بسیارند و تنها با رهبری درست می‌توان از تباهی دین جلوگیری کرد. همچنین، شاعر بر ترک تعلقات دنیوی مانند مال و مقام و گذر از نفسانیات برای رسیدن به حقیقت تأکید می‌کند و در پایان، به بزم عرفانی و نیاز به رهایی از خانهٔ بی‌راه (دنیای مادی) اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و نیاز به درک فلسفی و تجربهٔ زندگی برای فهم بهتر متن، آن را برای نوجوانان جوان‌تر دشوار می‌کند. همچنین، مضامین مربوط به ترک تعلقات دنیوی و گذر از خود نیازمند بلوغ فکری است که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۱۴۴۰

حزنی آمد به نزدم صبحگاه
ره ندادم شد ز پیشم رو سیاه

در طریق عاشقی مردانه باش
تا رسی در بارگاه پادشاه

رهزنان در راه بسیارند لیک
رهبری جو تا نگردد دین تباه

سالک رهدار می دانی که کیست
آن که راه خویشتن دارد نگاه

راه تجرید است اگر ره می روی
بگذر از اسباب ملک و مال و جاه

در طریق حق گناه تو توئی
بگذر از خود گر نمی خواهی گناه

بزم سید جوی و کوی می فروش
روید از این خانهٔ بی راه آه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.