هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین از عشق و هجران سخن می‌گوید. شاعر از درد فراق و آتش عشق در جان خود می‌نالد و از یار خود شکایت می‌کند که او را رها کرده و دلش را آزرده است. همچنین، از حال دل خود می‌پرسد که چرا اینگونه پریشان و غمگین شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۴۵۵

نرگست را باز سرخوش کرده ای
سنبلت بر گل مشوش کرده ای

دست از خون دل بیچارگان
باز می بینم منقش کرده ای

آتشی در جان ما انداختی
گوئیا نعلم در آتش کرده ای

جان ما را مبتلا کردی به هجر
عیش ما را باز ناخوش کرده ای

من نگویم ترک عشقت گر چه تو
یاری دیرینه ترکش کرده ای

ای دل آخر چیست حالت بازگوی
کاین چنین افتاده ای غش کرده ای

حال دل سید ز زلف یار پرس
زآنکه دل آنجا تو بندش کرده ای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.