هوش مصنوعی: این شعر از عشق، تجربه‌های زندگی، و بینش‌های عرفانی سخن می‌گوید. شاعر به سیاحت در جهان، دیدن حقایق، و چشیدن رنج‌ها و لذت‌های عشق اشاره می‌کند. همچنین، از شنیدن سخنان رندان و تجربه‌های عاشقانه یاد می‌کند و در پایان، به لرزش جان در برابر عشق می‌پردازد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی اشارات به رنج و عشق نیاز به درک عمیق‌تری از زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۴۵۹

نیک سیاح جهان گردیده ای
نور چشم عین ما گردیده ای

دیدهٔ اهل نظر دیدی بسی
در نظر ما را چه نور دیده ای

نقد هر کس همچو نقاشان شهر
دیده ای و یک به یک سنجیده ای

خار خوردی همچو بلبل لاجرم
خوش گلی از گلستانش چیده ای

گفتهٔ مستانهٔ رندان شنو
این چنین قولی دگر نشنیده ای

عشقبازی نیک دانی همچو ما
گر چو با این کار ما ورزیده ای

گر چو سید سوختی در آتشش
چون شرر بر جان چرا لرزیده ای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.