۲۴۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۴۷۳

بی عشق مباش یک زمانی
کز عشق نکرد کس زیانی

آن آن دارد که عشق دارد
بی عشق کسی ندارد آبی

گر دست دهد ز ساقی ما
یک جرعهٔ می بخر به جانی

می نوش کنیم و عشق بازیم
گر زان که دهد خدا امانی

ساقی قدحی بیار حالی
مطرب غزلی بخوان روانی

این علم بدیع نعمت الله
بنویس معانی بیانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.