هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از نعمت الله ولی، به موضوع عشق و رندی، یاری و همراهی با یار، و مستی معنوی در خرابات عشق میپردازد. شاعر از عشق به یار، نقش خیال او بر دیده، و زندگی رندانه و عاشقانه خود سخن میگوید و از جام جهاننمای عشق برای دیدن حقیقت بیغبار بهره میجوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههایی مانند مستی و خرابات ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی فارسی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۵۰۸
یاریست یار یاران یاری چگونه یاری
یاری که می توان گفت داریم یار غاری
یاری اگر ز یاری باری رسید بر وی
ما را نبود هرگز از یار خویش باری
نقش خیال رویش بر دیده می نگاریم
در چشم ما نظر کن روشن ببین نگاری
جز عاشقی و رندی کار دگر نداریم
مستانه در خرابات مائیم و خواندگاری
در عین ما نظر کرد خلوتسرای خود دید
بر جای خویش بنشست بگرفته خوش کناری
می نوش ساغر می می بوس دست ساقی
باشد که بگذرانی رندانه روزگاری
جام جهان نمائی بستان ز نعمت الله
تا رو به تو نماید خورشید بی غباری
یاری که می توان گفت داریم یار غاری
یاری اگر ز یاری باری رسید بر وی
ما را نبود هرگز از یار خویش باری
نقش خیال رویش بر دیده می نگاریم
در چشم ما نظر کن روشن ببین نگاری
جز عاشقی و رندی کار دگر نداریم
مستانه در خرابات مائیم و خواندگاری
در عین ما نظر کرد خلوتسرای خود دید
بر جای خویش بنشست بگرفته خوش کناری
می نوش ساغر می می بوس دست ساقی
باشد که بگذرانی رندانه روزگاری
جام جهان نمائی بستان ز نعمت الله
تا رو به تو نماید خورشید بی غباری
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.