هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دلدادگی به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که همواره در خواب و بیداری به یاد اوست. او از هرگونه میل به غیر معشوق پرهیز میکند و خود را شرمسار چنین گناهی میداند. شاعر از شبزندهداری و زاری بر آستان معشوق میگوید و دیگران را به مینوشی و رندی دعوت میکند. او عشق را فراتر از عقل میداند و معتقد است که سخن عشق با عقل سازگار نیست. در پایان، شاعر اشاره میکند که یادآوری نام معشوق، لذت جاودان به همراه دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مینوشی و رندی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۱۵۱۵
خواه در خواب و خواه بیداری
در نظر دارمش چه پنداری
تا خیالش به خواب می بینم
نکنم هیچ میل بیداری
نقش غیری خیال اگر بندم
شرمسارم از آن گنهکاری
سر من و آستان حضرت او
هر شبی با دلی و صد زاری
چون همه دوستدار یارانند
شاید از یار او نیازاری
بر سر چارسو بیا می نوش
با حریفان رند بازاری
زاهدی را چه می کنی آخر
خبر از عاشقان اگر داری
سخن عشق اگر کنی با عقل
تخم در شوره زار می کاری
بر سر کوی ما مجاور شو
گر طلبکار ذوق خماری
جز یکی در شمار آید نه
گر یکی از هزار بشماری
نعمت الله اگر به یاد آری
لذت عمر جاودان داری
در نظر دارمش چه پنداری
تا خیالش به خواب می بینم
نکنم هیچ میل بیداری
نقش غیری خیال اگر بندم
شرمسارم از آن گنهکاری
سر من و آستان حضرت او
هر شبی با دلی و صد زاری
چون همه دوستدار یارانند
شاید از یار او نیازاری
بر سر چارسو بیا می نوش
با حریفان رند بازاری
زاهدی را چه می کنی آخر
خبر از عاشقان اگر داری
سخن عشق اگر کنی با عقل
تخم در شوره زار می کاری
بر سر کوی ما مجاور شو
گر طلبکار ذوق خماری
جز یکی در شمار آید نه
گر یکی از هزار بشماری
نعمت الله اگر به یاد آری
لذت عمر جاودان داری
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.