هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و مستی و رهایی از دغدغههای دنیوی سخن میگوید. شاعر با اشاره به خرابات و میکده، حالتی از بیخودی و عشق به معشوق را توصیف میکند و از شراب و مستی به عنوان نمادهایی از این حالات استفاده میکند. همچنین، او به رابطهٔ ذره و خورشید (عاشق و معشوق) اشاره میکند و از عشق به عنوان نیرویی سوزاننده و نالان یاد میکند.
رده سنی:
18+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و استعاری مانند شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب یا نامفهوم باشد. همچنین، درک عمیق این مضامین نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ بیشتری دارد.
غزل شمارهٔ ۱۵۴۰
از جرعهٔ جام لایزالی
مستیم و خراب و لاابالی
افتاده خراب در خرابات
فارغ ز وساوس خیالی
بگذار حدیث دی و فردا
معشوق چو حاصل است حالی
در میکده رو شراب در کش
ز آن جام مروق زلالی
می سوز چو شمع در غم عشق
می نال که خوش به عشق نالی
بنگر که ز عشق نی بنالید
با این همه بی زبان دلالی
ماه نظرت چو کامل آید
خواهی قمر است و خواه لالی
من ذره ام و نگار خورشید
خورشید ز ذره نیست خالی
سید مست است و جام بر دست
در مجلس عشق لایزالی
مستیم و خراب و لاابالی
افتاده خراب در خرابات
فارغ ز وساوس خیالی
بگذار حدیث دی و فردا
معشوق چو حاصل است حالی
در میکده رو شراب در کش
ز آن جام مروق زلالی
می سوز چو شمع در غم عشق
می نال که خوش به عشق نالی
بنگر که ز عشق نی بنالید
با این همه بی زبان دلالی
ماه نظرت چو کامل آید
خواهی قمر است و خواه لالی
من ذره ام و نگار خورشید
خورشید ز ذره نیست خالی
سید مست است و جام بر دست
در مجلس عشق لایزالی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.