۲۴۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۴۱

خراباتست و رندان لاابالی
حریفان سر خوشان لاابالی

در میخانه را خمّار بگشود
صلای میخواران لا ابالی

حضور شاهد غیب است اینجا
ندیمان همدمان لاابالی

بگو ای مطرب عشاق بنواز
نوای بیدلان لا ابالی

به دور چشم مست ساقی ما
حیاتی یافت جان لاابالی

ز سرمستان کوی عشق ما جو
نشان عاشقان لاابالی

درون خلوت سید شب و روز
بود بزمی از آن لاابالی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.