هوش مصنوعی: شاعر در این متن از زهد ریایی ابراز بیزاری می‌کند و به دنبال لذت‌های معنوی و شراب عرفانی است. او از خرابات و مستی سخن می‌گوید و درد درونی خود را با شراب صاف مقایسه می‌کند. در نهایت، شاعر به دنبال رسیدن به حقیقت و جمال الهی است و خود را در آینهٔ جمال خویش می‌بیند.
رده سنی: 18+ متن شامل مفاهیم عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، اشاره‌های مستقیم به شراب و مستی نیاز به درک بالاتری از مفاهیم تمثیلی و عرفانی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۵۵۷

دلم بگرفت از این زهد ریائی
بیا ای ساقی رندان کجائی

بهه دور چشم مست می فروشان
ندارم میل زهد و پارسائی

خراباتست و ما مست و خرابیم
چنین مخمور آخر تو چرائی

شراب صاف ما دُردی درد است
به ذوقش نوش اگر همدرد مائی

گدای حضرت سلطان ما شو
که یابی پادشاهی زین گدائی

در آئینه جمال خویش بینم
زهی خود بینی و هم خود نمائی

به شادی نعمت الله نوش کردم
می جام عطا یابی خدائی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.