هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به ستایش و خودشناسی فردی میپردازد. شاعر از مخاطب میخواهد که به خود بنگرد و جمال و ارزش خود را ببیند و ستایش کند. او تأکید میکند که راز و ناز فرد تنها برای خود اوست و هیچ کس دیگری نمیتواند جای او را بگیرد. شاعر همچنین از مخاطب میخواهد که از خوب و بد عبور کند و به خودش بازگردد. در نهایت، شاعر تأکید میکند که همه چیز سایهای از وجود مخاطب است.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و خودشناسی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند و آنها را درک کنند.
غزل شمارهٔ ۲۱۴۸
جان و سَرِ تو ای پسر، نیست کسی به پایِ تو
آینه بین، به خود نِگَر، کیست دِگَر وَرایِ تو؟
بوسه بِدِه به رویِ خود، راز بگو به گوشِ خود
هم تو بِبین جَمالِ خود، هم تو بگو ثَنایِ تو
نیست مَجازْ رازِ تو، نیست گِزافْ نازِ تو
رازْ برایِ گوشِ تو، نازِ تو هم برایِ تو
خیز زِ پیشَم ای خِرَد، تا بِرَهَم زِ نیک و بَد
خیز دِلا تو نیز هم، تا نکُنم سِزایِ تو
هم پدریّ و هم پسر، هم تو نِییّ و هم شِکَر
کیست کسی بگو دِگَر؟ کیست کسی به جایِ تو؟
بسته لبِ تو، بَرگُشا چیست عَقیقِ بیبَها
کانِ عقیق هم تویی، من چه دَهَم بَهایِ تو؟
سایهٔ توست ای پسر، هر چه بِرُست ای پسر
سایه فَکَند ای پسر، در دو جهانْ هُمایِ تو
آینه بین، به خود نِگَر، کیست دِگَر وَرایِ تو؟
بوسه بِدِه به رویِ خود، راز بگو به گوشِ خود
هم تو بِبین جَمالِ خود، هم تو بگو ثَنایِ تو
نیست مَجازْ رازِ تو، نیست گِزافْ نازِ تو
رازْ برایِ گوشِ تو، نازِ تو هم برایِ تو
خیز زِ پیشَم ای خِرَد، تا بِرَهَم زِ نیک و بَد
خیز دِلا تو نیز هم، تا نکُنم سِزایِ تو
هم پدریّ و هم پسر، هم تو نِییّ و هم شِکَر
کیست کسی بگو دِگَر؟ کیست کسی به جایِ تو؟
بسته لبِ تو، بَرگُشا چیست عَقیقِ بیبَها
کانِ عقیق هم تویی، من چه دَهَم بَهایِ تو؟
سایهٔ توست ای پسر، هر چه بِرُست ای پسر
سایه فَکَند ای پسر، در دو جهانْ هُمایِ تو
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.