هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که از مخاطب میخواهد از خود فراتر رود، به حقیقت وجودی خود و جهان بنگرد و از اسرار هستی سخن بگوید. شاعر از مخاطب میخواهد که از ظواهر دنیوی گذر کند، به ذات الهی توجه کند و از وحدت وجود سخن بگوید. همچنین، از مخاطب میخواهد که از ناله و شکایت دست بردارد و به شکرگزاری و یادآوری وفا بپردازد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم انتزاعی دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند و آن را درک نمایند.
غزل شمارهٔ ۲۱۴۹
ای تو خَموشِ پُرسُخَن، چیست خَبَر؟ بیا بگو
سوره هَل اَتی بِخوان، نُکتهٔ لافَتی بگو
خیمهٔ جانْ بر اوج زن، در دلِ بَحْر موج زَن
مَشکِ وجود بَردَران، تَرکِ دو سه سَقا بگو
چون که زِ خود سَفَر کُنی، وَزْ دو جهانْ گُذَر کُنی
کیست کَزو حَذَر کُنی؟ هیچ سُخَن مَخا بگو
از میِ لَعْلِ پُرگُهَر، بیخَبَریّ و باخَبَر
در دلِ ما بِزَن شَرَر، بر سَرِ ما بَرآ بگو
ساقیِ چَرخْ در طَرَب، مَجْلِسِ خاکْ خُشک لَب
زین دو بِزاده روز و شب، چیست سَبَب؟ مرا بگو
از دلِ چَرخ در زمین، باغ و گُل است و یاسَمین
بادِ خَزانْش در کمین، چیست چُنین؟ چرا؟ بگو
بُخل و سَخا و خیر و شَر، نیست جُدا زِیکدِگَر
نیست یکی و نیست دو، چیست یکی دو تا؟ بگو
بُلبُلِ مَست تا به کِی ناله کُنی زِ ماهِ دِیْ
ذِکرِ جَفا بَس است هِی، شُکر کُن، از وَفا بگو
هیچ دَرین دو مرحله، شُکرِ تو نیست بیگِله
نَقْشِ فَنا بِشو هَله، زآینهٔ صَفا بگو
جُزو بِهِل زِ کُل بگو، خارْ بِهِل زِ گُل بگو
دَرگُذَر از صفاتِ او، ذاتْ نِگَر، خدا بگو
سوره هَل اَتی بِخوان، نُکتهٔ لافَتی بگو
خیمهٔ جانْ بر اوج زن، در دلِ بَحْر موج زَن
مَشکِ وجود بَردَران، تَرکِ دو سه سَقا بگو
چون که زِ خود سَفَر کُنی، وَزْ دو جهانْ گُذَر کُنی
کیست کَزو حَذَر کُنی؟ هیچ سُخَن مَخا بگو
از میِ لَعْلِ پُرگُهَر، بیخَبَریّ و باخَبَر
در دلِ ما بِزَن شَرَر، بر سَرِ ما بَرآ بگو
ساقیِ چَرخْ در طَرَب، مَجْلِسِ خاکْ خُشک لَب
زین دو بِزاده روز و شب، چیست سَبَب؟ مرا بگو
از دلِ چَرخ در زمین، باغ و گُل است و یاسَمین
بادِ خَزانْش در کمین، چیست چُنین؟ چرا؟ بگو
بُخل و سَخا و خیر و شَر، نیست جُدا زِیکدِگَر
نیست یکی و نیست دو، چیست یکی دو تا؟ بگو
بُلبُلِ مَست تا به کِی ناله کُنی زِ ماهِ دِیْ
ذِکرِ جَفا بَس است هِی، شُکر کُن، از وَفا بگو
هیچ دَرین دو مرحله، شُکرِ تو نیست بیگِله
نَقْشِ فَنا بِشو هَله، زآینهٔ صَفا بگو
جُزو بِهِل زِ کُل بگو، خارْ بِهِل زِ گُل بگو
دَرگُذَر از صفاتِ او، ذاتْ نِگَر، خدا بگو
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.