۲۹۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۱۹۱

ای رونَقِ نوبهار بَرگو
وِیْ شادی لاله زار، بَرگو

بی‌غُصّهٔ میْ فروش، میْ نوش
بی‌زَحْمَتِ شاخِ خار، بَرگو

ای بُلبُل و ای هزاردَستان
بَرگو صِفَتِ بهار، بَرگو

ای حَلقه به گوش و عاشقِ گُل
گوش و پَسِ سَر مَخار، بَرگو

شَرحِ قَدِ سَرو و چهرهٔ گُل
بر عَرعَر و بر چَنار بَرگو

چون رفت خَزان و رو نَهان کرد
بر سَرو رو آشکار بَرگو

گر پُرسَندَت که جانِ رَز چیست؟
بر بَرگِ نَظَر مَدار، بَرگو

صد شیر و هزار گونه خرگوش
خواهی که کُنی شکار، بَرگو

خواهی که شود قَبولْ عُذرَت
زِاشْکوفهٔ خوش عِذار بَرگو

خواهی که بَری قَرارِ مَستان
زان نرگسِ پُر خُمار بَرگو

امروز سَرِ شراب داریم
ساقی شو و بر نَهار، بَرگو

مَستی آمد، مَلولیت رفت
صد بار، هزار بار بَرگو

ای جامِ شراب دار بَرگَرد
وِیْ چَنگِ لَطیف تار بَرگو

از بَهرِ ثَواب و رَحمَتِ حَق
ای عارفِ حَق گُزار بَرگو

ما مُنتظرِ توایم، بِشْتاب
بی‌زَحمَتِ انتظار، بَرگو

تَشْنیع مَزَن که صِلّه‌یی نیست
نَک آوَردْم نِثار، بَرگو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.