هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از معشوق خود می‌خواهد که بدون او نرود و در همه جا حضور داشته باشد. شاعر معشوق را به عنوان ماه، گل، و راهنمای خود توصیف می‌کند و تأکید می‌کند که جهان بدون او معنایی ندارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۲۱۹۵

خوش خُرامان می‌رَوی، ای جانِ جانْ بی‌من مَرو
ای حَیاتِ دوستان در بوستانْ بی‌من مَرو

ای فَلَکْ بی‌من مَگَرد و ای قَمَر بی‌من مَتاب
ای زمین بی‌من مَروی و ای زمانْ بی‌من مَرو

این جهان با تو خوش است و آن جهانْ با تو خوش است
این جهان بی‌من مَباش و آن جهان بی‌من مَرو

ای عِیانْ بی‌من مَدان و ای زبانْ بی‌من مَخوان
ای نَظَر، بی‌من مَبین و ای رَوانْ بی‌من مَرو

شب زِ نورِ ماه، رویِ خویش را بیند سپید
من شَبَمْ تو ماهِ من، بر آسْمانْ بی‌من مَرو

خارْ ایمِن گشت زآتشْ در پناهِ لُطفِ گُل
تو گُلیْ من خارِ تو، در گُلْسِتانْ بی‌من مَرو

در خَمِ چوگانْت می‌تازم چو چَشمَت با من است
هم چُنین در من نِگَر، بی‌من مَران بی‌من مَرو

چون حَریفِ شاه باشی ای طَرَب بی‌من مَنوش
چون به بامِ شَهْ رَوی، ای پاسْبان بی‌من مَرو

وای آن کَس کو دَرین رَهْ بی‌نشانِ تو رَوَد
چو نشانِ من تویی، ای بی‌نشان بی‌من مَرو

وایِ آن کو اَنْدرین رَه می‌رَوَد بی‌دانشی
دانشِ راهَم تویی، ای راه دان بی‌من مَرو

دیگرانَت عشقْ می‌خوانند و من سُلطانِ عشق
ای تو بالاتر زِ وَهْمِ این و آنْ بی‌من مَرو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.